English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2060 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
outrigger U چوبهای دراز طرفین قایق برای نگاه داشتن تورماهیگیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
spared U برای یدکی نگاه داشتن
hold over U برای اینده نگاه داشتن
spare U برای یدکی نگاه داشتن
cellarage U حق انبارداری برای نگاه داشتن چیزی
clipboards U تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
laniard U طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
clipboard U تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
planch U صفحهای از گل نسوزکه برای نگاه داشتن چیزی که دراتش گذاشته اندبکارمیرود
c clamp U گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
leeboard U یکی از دو تخته طرفین کف قایق
short iron U چوبهای شماره 7 و 8 و 9گلف برای ضربههای کوتاه
johnboat U قایق دراز و باریک
to keep up U از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
shelling U قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
shells U قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
shell U قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
to hang up U نگاه داشتن
stopping U نگاه داشتن
stopped U نگاه داشتن
stayed U نگاه داشتن
stay U نگاه داشتن
retaining U نگاه داشتن
stops U نگاه داشتن
to keep any one waiting U نگاه داشتن
tackling U نگاه داشتن
retains U نگاه داشتن
to lock out U نگاه داشتن
tackles U نگاه داشتن
tackled U نگاه داشتن
tackle U نگاه داشتن
stop U نگاه داشتن
refrain U نگاه داشتن
keep U نگاه داشتن
to lay fast U نگاه داشتن
hold U نگاه داشتن
keeps U نگاه داشتن
retain U نگاه داشتن
holds U نگاه داشتن
to put to a pause U نگاه داشتن
refrained U نگاه داشتن
retained U نگاه داشتن
to stop [doing something] U نگاه داشتن
preservatize U نگاه داشتن
to keep in U نگاه داشتن
to give support to U نگاه داشتن
refraining U نگاه داشتن
refrains U نگاه داشتن
freezes U ثابت نگاه داشتن
on ice <idiom> U دور نگاه داشتن
freeze U ثابت نگاه داشتن
hold down U مطیع نگاه داشتن
to hold in trust U بطورامانت نگاه داشتن
wedge U باگوه نگاه داشتن
stunt U کوتاه نگاه داشتن
stunting U کوتاه نگاه داشتن
commemorate U بیادگار نگاه داشتن
commemorated U بیادگار نگاه داشتن
commemorates U بیادگار نگاه داشتن
wedging U باگوه نگاه داشتن
wedges U باگوه نگاه داشتن
wedged U باگوه نگاه داشتن
to hush up U ساکت نگاه داشتن
enwomb U در رحم نگاه داشتن
hides U مخفی نگاه داشتن
shroud U در زیرحجاب نگاه داشتن
to keep on U روشن نگاه داشتن
shrouded U در زیرحجاب نگاه داشتن
to pick up oneself U خودرا نگاه داشتن
inurn U در فرف نگاه داشتن
journalize U دفترروزانه نگاه داشتن
to keep on file U درپرونده نگاه داشتن
to keep at bay U معطل نگاه داشتن
to behave oneself U ادب نگاه داشتن
to lay up in a napkin U بی مصرف نگاه داشتن
to keep in U روشن نگاه داشتن
to keep down U پایین نگاه داشتن
to keep away U دور نگاه داشتن
to keep the pot boiling U کارهارادرجریان نگاه داشتن
impark U در محوطه نگاه داشتن
stunts U کوتاه نگاه داشتن
inshrine U با حرمت نگاه داشتن
keep under one's hat <idiom> U پنهان نگاه داشتن
keep on U بازهم نگاه داشتن
to keep on U پیوسته نگاه داشتن
commemorating U بیادگار نگاه داشتن
hide U مخفی نگاه داشتن
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
unilateral contract U پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
In this contract , there are no loopholes for either party . U دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
commemorated U نگاه داشتن جشن گرفتن
keep something at bay <idiom> U [چیزی را دور نگاه داشتن]
saves U رهایی بخشیدن نگاه داشتن
Keep somebody at bay <idiom> U [کسی را دور نگاه داشتن]
to rein up U جلو اسب را نگاه داشتن
retain U ابقاء کردن نگاه داشتن
commemorating U نگاه داشتن جشن گرفتن
commemorates U نگاه داشتن جشن گرفتن
commemorate U نگاه داشتن جشن گرفتن
saved U رهایی بخشیدن نگاه داشتن
celebrates U نگاه داشتن تقدیس کردن
celebrating U نگاه داشتن تقدیس کردن
retains U ابقاء کردن نگاه داشتن
to time a race U وقت مسابقهای را نگاه داشتن
retaining U ابقاء کردن نگاه داشتن
smothers U در دل نگاه داشتن خفه شدن
smothering U در دل نگاه داشتن خفه شدن
smothered U در دل نگاه داشتن خفه شدن
celebrate U نگاه داشتن تقدیس کردن
retained U ابقاء کردن نگاه داشتن
spare U درذخیره نگاه داشتن مضایقه
spared U درذخیره نگاه داشتن مضایقه
to observe the proprieties U اداب معاشرت را نگاه داشتن
pawl U باگیره یاعایق نگاه داشتن
smother U در دل نگاه داشتن خفه شدن
save U رهایی بخشیدن نگاه داشتن
to keep on U در نیاوردن [نگاه داشتن] [جامه یا کلاه]
fish globe U شیشه گردبرای نگاه داشتن ماهی
enchain U در زنجیر نهادن محکم نگاه داشتن
to p a vehicle or horse U جلو گردونه یا اسبی را نگاه داشتن
exclude U راه ندادن به بیرون نگاه داشتن از
to shut in U تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
excludes U راه ندادن به بیرون نگاه داشتن از
filed U در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
file U در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
sightscreen U دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
fishing net تورماهیگیری
drift net U تورماهیگیری
ram's horn U تورماهیگیری
pinfold U جانوران ولگرد درتوقیف گاه نگاه داشتن
memorialize U برسم یادگار نگاه داشتن یاداوری کردن
to trainb arms U تفنگ رابایک دست وتقریباموازی بازمین نگاه داشتن
contracting parties U طرفین متعاهدین طرفین متعاقدین
prize fighting U درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
to save ones face U ابروی خودراحفظ کردن صورت خودرابسیلی سرخ نگاه داشتن
to hold any one to ransom U کسیرا در توقیف نگاه داشتن تااینکه با دادن فدیه اورا ازادکنند
guarding U حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard U حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guards U حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
to keep time U موزون خواندن یارقصیدن یاساز زدن یاراه رفتن وفاصله ضربی نگاه داشتن
stiff U مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
stiffest U مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
stiffer U مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
to make a long arm [برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
roller bandage U نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
stick bridge U پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
wild cord U تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
stickboy U متصدی نگهداری چوبهای هاکی
long iron U چوبهای شماره 1 و 2 و 3برای ضربههای طولانی
to draw cuts U بوسیله چوبهای کوتاه وبلندقرعه کشیدن
pretty to look at [to watch] U زیبا [خوشگل] برای نگاه کردن
When is there a ferry to ...? چه وقت قایق برای ... هست؟
sneakbox U قایق ته پهن برای شکارمرغابی
sneakboat U قایق ته پهن برای شکارمرغابی
canopy U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopies U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
parquetry U منبت کاری فرش کف اطاق با چوبهای مختلف
life raft قایق چوبی [برای نجات غریق]
high contracting parties U طرفین معظمین متعاقدین طرفین معظمین متعاهدین
pass book U برای صاحب سپرده نگاه میدارد دفترنسیه دکاندار
mooring line U طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
burdended U فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
bailer U سوراخی در عقب قایق برای بیرون ریختن اب
ballast U فلز سنگین کف قایق برای حفظ تعادل
sportfisherman U قایق موتوری بزرگ برای ماهیگیری دورازساحل
painters U طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
hike out U خم شدن یا اویختن به لبه قایق برای ایجاد تعادل
bollard U تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
bollards U تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
chain plate U صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
daggerboard U تیر یا صفحه متحرک ته قایق برای حفظ تعادل
painter U طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
browsing U نگاه کردن به فایلها یالیستهای کامپیوتر برای پیداکردن یک چیز جالب
cabled U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
hydroplaning U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
marlinespike U وسیله نوک تیزی برای جداکردن رشتههای طناب قایق
hydroplanes U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaned U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplane U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
cable U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
spill wind U سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
variable ratio U گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
to nick a horse's tail U بیخ دم اسب را چاک زدن برای اینکه دم خود را بلند نگاه دارد
yaght club U باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
mooring penant U طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
intubate U لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
traveler U میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
trapoze U سیم وصل به بالای دکل وکمربند سرنشین قایق برای فشار به سمت باد
spoiler U صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
keek U باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
gloating U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
lacrosse U بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
commits U اعزام داشتن برای
get to <idiom> U توانایی داشتن برای
commit U اعزام داشتن برای
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com